همزیستی مسالمت آمیز با مساله
ما هر روز با طیف وسیعی از مسائل روبرو هستیم؛ سوال اینجاست که آیا باید تمام این مسائل را حل کرد؟
همه ما هر روز با طیف وسیعی از مسائل روبرو هستیم؛ سوال اینجاست که آیا باید تمام این مسائل را حل کرد؟
زمانی حال من باید خوب باشه که تمام مسائل رو حل کنم؟
علم استراتژی، در یک طبقه بندی ساده و کاربردی، مسائل رو به دو دوسته استراتژیک و غیراستراتژیک تقسیم میکنه و با توجه به اینکه منابع ما محدوده، یعنی زمان و انرژی و اعصاب و توان محدودی داریم، توصیه میکنه که متمرکز بشیم بر حل مسائل استراتژیک.
مسائل استراتژیک، مسائلی هستند که در مسیر زندگی ما تاثیر گذارند؛ در اینکه به اهدافمون برسیم یا نه تاثیر مشخص و برجسته ای دارند. مسائل غیر استراتژیک اما مسائلی هستند که اگه در مورد ماهیتشون بیشتر فکر کنیم میبینیم که هیچ تاثیری در زندگی دراز مدت ما نخواهند داشت و با گذشت زمان اصلا خاطرمون هم نمیمونه که چی بودند و چی شدند! اتفاقا اکثر مسائلی که انرژی ما رو میگیره از نوع غیر استراتژیک هستند و در علم استراتژی یاد میگیریم که تمام انرژیمون متمرکز بشه بر حل مسائل استراتژیک.
بنابراین، این گزاره که همه مسائل رو باید حل کرد، به طور قطع و یقین گزاره نادرستی است. حداقل در 3 وضعیت، نیازی نیست که مساله رو حل کنیم:
- زمانیکه مساله برای ما دارای اولویت نیست. فراموش نکنید که ما به دلیل محدودیت هایی که داریم، تنها مسائل دارای اهمیت بالا و کلیدی را حل می کنیم و از کنار مسائل نه چندان مهم خود می گذریم.
- زمانیکه هزینه حل مساله برای ما از هزینه تحمل مساله بالاتر است. در چنین وضعیتی به اصطلاح نمی صرفد که مساله خود را حل کنیم، زیرا هر مساله ای که حل می شود به امید کسب منافعی است که می بایست بر هزینه حل مساله بچربد.
- زمانیکه مساله به دلیل پیچیدگی بالا، راه حل رضایت بخش در دسترس ندارد. برخی از مسائل اطراف ما چنان پیچیده، چندبعدی و دارای ابهام زیاد هستند که پیدا کردن یک راه حل رضایت بخش برای آن ها، بسیار دشوار و گاهی کاری در حد غیر ممکن است.
توجه داشته باشید که قرار نیست همه مسائل را حل کنیم. مهارت زندگی مسالمت آمیز در کنار مسائلی که به هریک از دلایل بالا حل نشده اند، از مهارت های برجسته زندگی در دنیای امروز است.