در کتاب هنر شفاف اندیشیدن آقای دوبلی آمده است: فیلم افتضاح بود. بعد از یک ساعت تماشای فیلم در سینما، در گوش همسرم گفتم، پاشو برویم خانه! گفت به هیچ وجه؛ قرار نیست 30 دلارمان رو دور بریزیم. با اعتراض گفتم: این توجیه درستی برای ماندن نیست. چه بمانیم و چه برویم، 30 دلار را خرج کرده ایم. این عامل نباید در تصمیم ما نقشی داشته باشد.

روز بعد در یک جلسه بازاریابی شرکت کردم. چهار ماه از شروع فعالیت کمپین تبلیغاتی می گذشت و حتی یکی از اهداف نیز محقق نشده بود. به نظرم بهترین راه انصراف از ادامه کمپین بود اما مدیر تبلیغات با اصرار می گفت که ما سرمایه گذاری زیادی برایش انجام داده ایم و اگر الان متوقفش کنیم یعنی همه این هزینه ها بی دلیل بوده! او هم یکی از قربانیان خطای هزینه هدر رفته است.

سرمایه گذاران نیز اغلب قربانی این خطا هستند. بیشتر وقت ها، تصمیم های تجاری را بر اساس قیمت خرید می گیرند و می گویند: پول زیادی به خاطر این سهام پرداختم، الان نمی توانم بفروشمش. به شکل طنز آمیزی، هر چه سهامی ضرر بیشتری بدهد، سرمایه گذاران تمایل بیشتری برای نگه داشتنش دارند.

کنکورد نمونه بارز یک پروژه ناموفق است. هر 2 طرف قرارداد، بریتانیا و فرانسه، از مدت ها قبل می دانستند که تجارت این هواپیمای مافوق صوت هرگز به صرفه نبوده اما کماکان به صرف مبالغ هنگفت ادامه دادند، شاید فقط برای حفظ ظاهر. به همین خاطر اغلب خطای هزینه هدر رفته را اثر کنکورد هم می نامند.

• اگر هدف گذاری کردین و به این جمع بندی رسیدین که اشتباه بوده

• اگر زمان و انرژی زیادی صرف بهبود رابطه شخصیتون کردین و به نتیجه نرسیدین

• اگر قدم در مسیری گذاشتین که فهمیدین اشتباهه

مراقب باشید دچار خطای هزینه هدر رفته نشید. همین الان تجربه و خردش رو استخراج کنید، رهاش کنید و متمرکز بشید روی هدف جدید، رابطه جدید و مسیر جدید