ساختار سیستم؛ ریشه اصلی مشکلات
ساختار سیستم، از مهم ترین عوامل تعیین کننده رفتار و ریشه اصلی مشکلات آن سیستم است.
تا کنون با افراد زیادی برخورد داشتم که با انرژی و شوق فراوان، وارد یک سازمان جدید می شوند؛ در ابتدا برای بهبود اوضاع ایده می دهند و تلاش می کنند؛ اما پس از گذشت مدتی، سر در لاک خود فرو برده و به اندازه ای کار می کنند که صدای رئیسش در نیاید. چرا؟
یا عزیزی را در نظر بگیرید که رانندگی عجیب و غریب می کند، روی زمین زباله می ریزد، به حقوق دیگران تعدی می کند اما زمانی که در جمع خانوادگی و بزرگان قرار می گیرد، گویی به انسان دیگری تبدیل می شود. چه می شود که در 2 موقعیت متفاوت، دو رفتار کاملا متضاد از خود نشان می دهد؟
پاسخ را می توان در ساختار سیستم یافت؛ البته مطرح کردن نقش کلیدی ساختار سیستم، نافی نقش و اراده افراد در انجام یک کار نیست، اما باید پذیرفت که ساختار سیستم عامل اصلی شکل دهنده رفتار و خروجی های سیستم است.
پیتر سنگه در کتاب پنجمین فرمان آورده است: نگرش سیستمی به ما می گوید که برای درک و حل مشکلات اساسی، لازم است به مسائلی فراتر از بخت و اقبال و یا مقصر دانستن دیگران بپردازیم. باید به عمق ساختاری پی ببریم که رفتار و اعمال افراد را شکل می دهد. نگرش ژرف و متفاوت این است که پی ببریم چگونه سیستم، خود به وجود آورنده رفتار خود است.
باید به این نکته توجه ویژه داشت که ساختار و سیستم های قبلی، نتایج جدیدی به بار نخواهند آورد و به خاطر سپرد که اگر ساختار و سیستم موجود قابلیت حل مسائل را داشت، پس چرا و چگونه است که تا کنون مسائل حل نشده | تشدید شده و به قوت خود باقی مانده است.
این توسعه ساختار و سیستم جدید است که تحول را در عمل معنا می کند نه جابجایی افراد در همان ساختار معیوب موجود.