یک نکته طلایی برای طراحی سیستم پاداش
یک نکته طلایی برای طراحی سیستم پاداش
حاکمان مستعمرات فرانسه در هانوی (قرن نوزدهم میلادی) برای مهار هجوم موشها قانونی را تصویب کردند: هر شکارچی، به ازای هرموش مردهای که به مسئولان
تحویل دهد، پاداش دریافت خواهد کرد. بله، بسیاری از موشها نابود شدند، اما مردم، موشهای بسیاری را هم به طمع دریافت پاداش، پرورش دادند!
در قرن نوزدهم در چین، برای یافتن استخوان دایناسور جایزه تعیین شد. کشاورزانی که در زمین خود استخوان می یافتند، آنها را تکهتکه میکردند تا پول بیشتری دریافت کنند. اینها نمونههایی از تمایل پاسخ بیشازحد به مشوقها هستند! انسانها معمولا" طوری به پاداشها واکنش نشان میدهند که بیشتر به نفعشان باشد. نکتهی قابل توجه این است:
انسانها اغلب به خود پاداشها و نه اهداف بزرگتر پشت سر آنها پاسخ میدهند.
مدتها بود تلاش میکردم متوجه شوم چهچیز باعث میشد برخی بزرگزادگان تحصیلکرده در قرون وسطی زندگی آسوده خود را رهاکنند، سوار اسبهایشان بشوند و
در جنگهای صلیبی شرکت کنند. آنها بهخوبی از رنجآور بودن سفر ششماهه به اورشلیم که مسیر آن مستقیما از میان قلمرو دشمن میگذشت آگاه بودند، اما این خطر را میپذیرفتند. پاسخ این موضوع در سیستمهای پاداش است. اگر زنده میماندند و برمیگشتند، میتوانستند از غنیمتهای جنگی استفاده کنند و تا آخر عمر ثروتمند باشند. اگر هم میمردند، از رستگاران به حساب میآمدند و از مزایای آن بهره میبردند. شرایط برای آنها برد – برد بود. یک لحظه تصور کنید این جنگجویان قراربود حقوق ساعتی بگیرند! این به آن
معنا بود که ما آنها را تشویق کنیم تا میتوانند جنگ را طولانی کنند، مگر نه؟ پس چرا ما همین کاررا با وکلا، مشاوران، کارشناسان، معماران و مربیان رانندگی میکنیم؟
سعی کنید قرارومدارهای ساعتی را حتیالامکان فراموش کرده و برای هزینه ثابت انجام یک کار، مذاکره کنید.
در پایان، این ضربالمثل قدیمی را به خاطر بسپارید که: "هیچوقت از یک آرایشگر نپرسید که به اصلاح نیاز دارید یا نه."
(منبع: کتاب هنر شفاف اندیشیدن، نشر چشمه)